صفحه شخصی
هیس:شما فکر میکنید که فکر میکنید بعد حرف میزنید...؟
هیس:شاید تو عمومی تذکر دادن درست نباشه
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:حرفت چیه شما؟
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:واسه من بگو
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:من واست توضیح بدم
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:حرف الکی نزن
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:
هیس:گفتن بحث این نبوده که چرا ابوبکر خلیفه شد
هیس:گفتن بحث این بوده که چرا با وجود علی ابوبکر خلیفه شد
هیس:گفتن اون موقع هم یه جور انتخابات بوده
هیس:فکر نمیکنم اینجور مطرح کردن این موضوع صحیح باشه
هیس:این یعنی که ابوبکر و عمر تقصیری نداشتند انتخاب شدن همین
هیس:عذر میخوام بی ادبی کردم تو عمومی به شما...
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:خوب یعنی چی تقصیری نداشتن مگه انتخاب اونا اشتباه بوده
هیس:انتخابه کیا؟
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:ببینید جناب وقتی یه انتخاباتی صورت میگیره باید نتیجشو قبول کنیم
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:وقتی مردم انتخاب کردن ما نباید بیایم بگشم چرا انتخاب شدن
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:بگیم*
هیس:خوبی شما
هیس:کی میگه انتخاب بوده
هیس:کی میگه مردم انتخابشون کردن
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:.
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:تاریخ میگه عزیز
هیس:تاریخ غلط کرده و هفت جدش
هیس:عمر با حیله ابوبکر رو به خلافت میرسونه
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:افرین به شعورتون
هیس:واقعا که
هیس:کدوم تاریخ اینو میگه
هیس:کعه
هیس:که
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:من دیگه با شما حرفی نداریم نیم ساعته دارم با یه افراطی بحث میکنم
هیس:جامعه ابوبکر رو به خلافت رسوند و علی (ع) رو کنار گذاشت؟
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:بله
هیس:کدوم تاریخ اینو میگه
هیس:این یعنی جنگ
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:چرا مثلا شما فکر میکنید به غیر از حضرت علی نباید کسه دیگه ای به خلافت برسه
هیس:غدیر خم؟
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:اگه عمر ما رو مسلمون نمیکرد به چیمون مینازیدیم
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:خود عمر کمتر از علی به مردم و اسلام خدمت نکرد
هیس:عمر؟
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:من خودم شیعه هستم
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:تحقیق کردم
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:اینا رو فهمیدم
هیس:عزیزه من عمر مسلمونا رو آزار میداد
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:به هر صورت اگه مسلمونتون نمیکرد به چیتون مینازیدید؟
هیس:عمر کمر به نابودیه حق و عدالت و اسلام و مسلمون بست
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:جواب منو بده
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:روش خلافت ایشون یه خورده سنگین بود
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:به این نمیگین ازار
هیس:عزیز دل عمر رو پیامبر نکن
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:زیادم حرفای الکی نزن
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:مختونو با این حرفا پر کردن
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:دنبال حقیقت باش
هیس:ما از پیامبر اسلام این راه هدایت رو گرفتیم
هیس:عمر؟
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:یعنی ما علی رو پیامبر نکردیم استغفرالله؟
هیس:من واقعا تعجب میکنم
هیس:نهچ
هیس:نه
هیس:پناه بر خدا
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:ما یا یه نفر اینقدر میکشیم بالا که به عرش میرسو.نیم
هیس:نجف رفتی که غربت حرمش رو ببینی
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:یه یه نفرو اینقدر میکشونیم پایین که به فرش میکشونیم
هیس:علی به عرش رسیده
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:من برم حج بسه
هیس:نرسید؟
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:نیازی نیست واسم واجب نیست اونجا رفتن
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:متوجهی؟
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:اصلا مستحبه
هیس:بله پس حالا متوجه شدم
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:بریم یا نریم
هیس:معذرت اگه توهین کردم
هیس:من نمیدونستم شما اهل تسنن هستید
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:فکرتون خرابه دیگه
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:من شیعم گرامی
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:فقط دوست دارم حرف حق زده بشه
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:نه خرافات
هیس:شما بارکش اسمه شیعه هستید
هیس:شما محب هم نیستید
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:اسم شیعه چه فرقی با اسم سنی داره
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:یعنی من چون شیعم
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:باید برم دیگران رو خراب کنم
هیس:نهچ
هیس:نه
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:یا برم به دیگران توهین کنم
هیس:مگه من اینکار رو کردم
هیس:؟
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:فقط حرف حققققققققق
هیس:من به کسی توهین کردم
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:شما داری یه سری خرافه میگین
هیس:فرافکنی نکنید لطفا
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:که هیچ کجا ننوشته
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:قران اصله عزیز
هیس:من نسبت به توهینی که به مولا علی (ع) شد که کم شنیده شد بلند شدم
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:کجایه قران اینا رو نوشته
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:فرافکنی هم نکردم
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:جناب به نظرتون استغفرالله حضرت علی رو نسبت به پیامبر بزرگتر نکردیم؟
هیس:قرآن اسمی از مهدی (عج) آورده؟
هیس:نه
هیس:اینطور نیست
ـ اا هـِـِیـِـِمن اا ـ:به خدا بزرگترش کردیم
هیس:به خدا حضرت علی (ع) از این ساده اندیشی و این جور خام شدن امتش بود میدونست ایمان امتش اینقدر کم هست که نتونه بهشون تکیه کنه به علی قسم علی به خاطره این افسران تهی بود که گوشه نشین شد
هیس:از بس که ناله کردم آهم صدا ندارد
هیس:پناه می برم به خدا از شر کسانی که هیچ نمی دانند و می پندارند که می دانند
هیس:ای کسانی که ایمان آوردید... ایمان بیاورید
